چيكار كنم... دلت داره يه جا ديگه پر ميزنه !

 

چرا اين دنيا پر از حادثه هاي وارونه ست؟؟؟

عاشق كسي ميشي كه عاشقي نميدونه ....

 

 

بنام خدايي كه ابري را ميگرياند تا گلي را بخنداند...

 

سرنوشت ننوشت اگر هم نوشت واسه ما بد نوشت ...

كاش ميشد سرنوشت را از سر نوشت...

كاش ميشد سرنوشت را هم كمي بهتر نوشت...

 

 

تقديم به كسي كه حس بودنش به من شوق زيستن ميدهد....

کنار آشیانه ی تو آشیانه میکنم

فضای اشیانه را پر از ترانه می کنم

کسی سوال می کند برای چه زنده ای؟

ومن برای زندگی تورا بهانه می کنم

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست

حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست

من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

شكسپير ميگه:

خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني

خيانت ميتواند دوست داشتن دروغي باشد !

خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ...

خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد...

ميتواند به ديگري فكر كردن باشد نه درآغوش ِ او  بودن

 دارم

 دق ميكنـــــــــــــــــــــــــــم

تحمــــــــــــــــــــل ندارم

ديگه

خسته شــــــــــــــــــــــــــدم

دارم

كم ميـــــــــــــــــــــــارم

دلم

تنگ شــــــــــــــــــــــــــده وو

ديگه

نا نـــــــــــــــــــــــــــدارم

همش

 فكر تـــــــــــــــــــــــــوم

همش

بي قــــــــــــــــــــــــرارم

ديگه

اشكي بـــــــــــــــــــــــرام

 نمونده

 كه بخــــــــــــــــــــــــوام

برات

 گريــــــــــــــــــــــه كنم

فداي

 دو چشـــــــــــــــــــــات

دلم

 داره واســــــــــــــــــــــــــه

 تو

 پر پر مـيــــــــــــــــــــــــزنه

تو

 رفتي و هنــــــــــــــــــــــــــوز

 خيالت

 با منـــــــــــــــــــــــــــــــــه

...

 

گل خوشبوتري چيدي ... باشه اشكالي نداره!

*عابر شهر چشاتم دل من اهل ريا نيست اوني که مثل توباشه حتي

تو شهر قصه ها نيست.

 

 *دلم مي خواهد بيام ببينمت اما نميتونم چون بليط سرزمين فرشته ها گرونه


*زيباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار تو بود

زيباترين هديه عمرم محبت تو بود

 زيباترين تنهايي ام گريه براي تو بود

 

*بدترين درد اين نيست که عشقت بهت نارو بزنه بدترين درد اينه که

 يکي رو دوست داشته باشي و اون ندونه

 

*خنده بر لب مي زنم تا کسي نداند راز من،‌ ورنه اين دنيا که ما ديديم خنديدن نداشت

 

*روي قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت ،

زير باران غزلي خواند دلش تر شد و رفت ،

 روز ميلاد همان روز که عاشق شده بود ،

 مرگ با لحظه ميلاد برابر شد و رفت


*دو نفر که همديگر را خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي توانستند

از هم جدا باشند، با خواندن يک جمله معروف از هم جدا مي شوند

تا يکديگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار
ديگري همديگر را نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي و به جمله

 معروف ويليام شکسپير بر مي خورند:

 « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر

 برنگشت از قبل هم مال تو نبوده پس بهتر كه رفت ...»


*مي دوني زيباترين خط منحني دنيا چيه ؟

لبخندي که بي اراده رو لبهاي يک عاشق نقش مي بنده

 تا در نهايت سکوت فرياد بزنه : دوستت دارم

 

*کهنه فروش داد ميزنه چراغ شکسته ميخريم…..

کفشاي پاره ميخريم ….

 اسباب کهنه ميخريم …..

 بي اختيار دادزدم :

کهنه فروش قلب شکسته ميخري؟

 

*اگر خوابت اومد بيا تو چشمام بخواب ،

اگه اشک نذاشت بيا تو قلبم بخواب ،

 اگه صداي قلبم نذاشت من ميميرم ، تو سير بخواب....

 

*گناه تو نبود که اين همه مدت تنها ماندم آنقدر از پرنده و پرواز برايت گفتم

 آنقدر آسمان را نشانت دادم

 تا عاقبت بهانه ي پرواز گرفتي

 

*اولين عشق و آخرين عشق من تويي نرو...

 منو تنها نذار که سرنوشت من تويي

 هرگز نميشه باورم ازجدايي حرف بزني

 تو زندگيم بعد از خدا تو خداي قلب مني

 

 

منو تو دست در دست هم خواستيم آغاز كنيم بودن را .....

 پس چرا قصه اينگونه آغاز شد؟ يكي بود .... يكي نبود....

 

تقويم عشق حرفي از يه روز باراني نداشت /

كاش ميشد راه سخت عشق را پيمود و قرباني نداشت

 

هيچ وقت نذار هر رهگذري كه رد ميشه رو دلت يادگاري بنويسه ......

چون بعدا" پاك كردنش خيلييييي سخته !

 

رسم دنيا چنين است : مي آيند ، مي مانند، عادت ميدهند و ميروند ....

وتو در خود مي ماني و تنهايي ..

راستي نگفتي رسم تو نيز چنين است؟؟؟

 

نميدانم كه قلاب علامت كدام سوال است كه ماهيان جواب آن ميشوند ...

 

نذاري فاصله ها، تو هجوم سايه ها، ميون غريبه ها،

 نذاري تو جاده ها، تورو از من بگيرن ....

تو خودت خوب ميدوني! توي راه زندگي ،دل خوشم به بودنت....

 

نبودي تا ببيني لحظه ها بي تو ميميرن

واسه باتو نبودن انتقام از من ميگيرن ...

 

ميدوني چرا آدم كه بزرگ ميشه با خودكار مينويسه ؟/؟

تا ياد بگيره هر اشتباهي پاك نميشه ...

 

تو مثل چتر خيالي باز شدي برام تو بارون ،

من ِ عاشق با خيالت ، خيس شدم باز زير ِ بارون...

 

در كوهپايه هاي عشق دست كسي رو نگير ...

وقتي كه ميداني قصد ِ رها كردنش را در قلّه ها داري !

 

شـــــــــب است و ياد تو مرا پر از بهانه ميكند

چه كرده اي كه دل تو را چنين بهانه ميكند ؟؟

 

در تنـــــــــــــهايي خود لحظه ها را برايت گريــــــــــــــــه کردم

 

در بي کســـــــــيم براي تو که همه کسم بودي گريــــــــــــــــــــــه کردم

 

در حال خنـــــــــديدن بودم که به ياد خنده هاي سرد و تلخت گريــــــــــــــــــــه کردم

 

در حين دويـــــــــــــــــــــــدن در کوچه هاي زندگي بودم که ناگاه

 به ياد لحظه هايي که بودي و اکنون نيستي ايستادم و آرام گريــــــــــــــــــــــه کردم

 

ولي اکنون مي خنـــــــــــــــــــدم آري ميخندم به تمام لحظه هاي بچگانه اي که به خاطرت اشکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهايم را قرباني کردم...

 

«عادت»

آغوشتو به غير ِ من به روي هيچكي وا نكن

منو از اين دلخوشيا ، آرامش شب جدا نكن

من براي باتو بودن پر عشق و خواهشم

واسه بودن كنارت تو بگو به هركجا پر ميكشم

منو تو آغوشت بگير آغوش تو مقدسّه

ديدنت براي من ،تولّد ِ يك نفسه

چشماي مهربون ِ تو منو به آتيش ميكشه

نوازش ِدستاي تو ، عادت ِ ، تركم نميشه

فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا بذار

به پاي عشقم بمون ، هيچكسو جاي من نيار

مُهره  ِ  لباتو رولب و روي تن كسي نزن

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن ِ من

 

خزانم را نبينيد من هم بهاري داشتم...

این روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه درد تموم عاشقا به پای هم نشستنه
این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگی گردای روی آینه ها فقط غم زندگی
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدن مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
این روزا کار آسمونمون پر از شکسته بالی جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالییه
این روزا کار آدما دلهای پاکو بردن بعدش اونو گرفتنو به دیگری سپردن
این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتن ساده ترین بهونشون از هم خبر نداشتن
این روزاسهم عاشقا غصه و بی وفایی جرم تمومشون فقط لذت آشنایی
این روزا کار گلدونا مرگو بهونه کردن کار چشای آدما دل رو دیوونه کردن
این روزا آدما دیگه تو قلب هم جا ندارن مردم دیگه تو دلاشون یه قطره دریا ندارن
این روزا فرش کوچه ها تو حسرت یه عابر هر جا یکی منتظر ورود یک مسافر
این روزا هیچ مسافری بر نمی گرده به خونه چشمهای خسته تا ابد به در بسته میمونه
این روزا قصه ها همش دل سوزوندن خلاصۀ حرف همه پر زدنو نموندن
این روزا درد آدما فقط غم بی کسی زندگیشون حاصلی از حسرتو دل واپسی یه
این روزا دوستان دیگه با هم صداقت ندارن یه وقتا توی زندگی هم دیگرو جا میذارن
این روزا اشکمون فقط چاره بی قراریه تنها پناه آدما عکسهای یادگاریه
این روزا دوستهای خوبم همدیگرو گم میکنن دلای پاکو ساده ر و فدای مردم میکنن
مردم ما به هم دیگه فقط زود عادت میکنن حتی که بی وفای رو خوبم رعایت میکنن
درسته که اینجا همه پاییزارو دوست ندارن پاییز که از راه میرسه پا روی برگاش میزارن
این روزا باید همه مون برای هم سایه باشیم شبا یه کم دل واپسه کودک همسایه باشیم

 

اي كاش آشنائيها نبود يا به دنبالش جدائي ها نبود يا مرا با او نمي كردي

 آشنا يا مرا از او نمي كردي جدا

 

اگر روز ي مردم تابوتم را سياه كنيد تا همه بدانند سياه بخت بودم . بر روي سينه ام

تكّه يخ ي بگزاريد تا به جا ي معشوقم برايم گريه كند . چشمانم را باز بگزاريد

 تا همه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم .وآخرين خواسته ي من از شما اينكه

دستانم را ببنديد تا همه بدانند خواستم ولي نتوانستم .

 

صبر كردن دردناكه ولي فراموش كردن دردناك تر

دردناك تر ازهمه  اينه كه ندوني كه بايد صبر كني يا فراموش؟


 

خدایا کمکم کن !

 

کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت ، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس ، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد.

داشت فکر می ‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !

ناگهان ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟

- نجاتم بده خدای من!

- واقعا" فکر می ‌کنی می‌توانم نجاتت دهم؟

- البته ! تو تنها کسی هستی که می‌ توانی مرا نجات دهی.

- پس آن طناب دور کمرت را ببّر!

و بعد سکوت عمیقی همه جا را فراگرفت.

اما مرد تصمیم گرفت با تمام توان مانع از پاره شدن طناب حلقه شده به دورکمرش شود. روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شد که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت...

 

به نام خدايي كه هستي را با مرگ ، دوستي رابي رنگ ، زندگي را با رنگ ،‌عشق را رنگارنگ ، رنگين كمان را هفت رنگ ، شاپرك را صد رنگ ...و من را دلتنگ دوستان آفريد ...

In the name of God who created the life with death, created the colorless friendships, created the life with colors, the love colorful, the rainbow in7 colors, the moth in 100colors & created me nostalgic

 

سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی ، چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن ، سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن .

 

يكي بود يكي نبود. وقتي اون يكي بود اين يكي نبود وقتي اين يكي بود اون يكي با يكي ديگه بود مهم نيست كي بود كي نبود مهم اينه كه دلاشون با هم نبود

 

دوستی که تا نداره ....

 

من يه شکلات گذاشتم تو دستش
اونم يه شکلات گذاشت تو دست من
من بچه بودم اونم بچه بود
سرمو بالا کردم
سرشو بالا کرد
ديد که منو مي شناسه
خنديدم
گفت دوستيم
گفتم دوست دوست
گفت تا کجا ؟
گفتم دوستي که تا نداره
گفت تا مرگ
خنديدمو گفتم من که گفتم تا نداره
گفت باشه تا پس از مرگ
گفتم نه نه نه نه...تا نداره
گفت قبوله تا اونجايي که همه دوباره زنده شن
يعني زندگي پس از مرگ بازم باهم دوستيم
تابهشت تا جهنم تا  هر جا که باشيم منو تو باهم دوستيم
خنديدمو گفتم تو براش تا هرکجا که دلت مي خواد يه تا بزار
اصلاً يه تا بکش از سر اين دنيا تا اون دنيا
اما من اصلاً براش تا نمي زارم
نگام کرد
نگاش کردم
باور نمي کرد
مي دونستم اون مي خواست حتماً دوستيمون تا داشته باشه
دوستي بدون تا رو نمي فهميد
.
گفت بيا براي دوستيمون يه نشونه بزاريم
گفتم باشه توبذار
گفت شکلات
هر بار که همديگرو مي بينيم يه شکلات مال تو يکي مال من
باشه؟
گفتم باشه
هربار يه شکلات ميذاشتم
اونم يه شکلات تو دست من
باز همديگرو نگاه مي کرديم
يعني که دوستيم
دوستِ دوست
من تـندي شکلاتمو باز ميکردم
مي ذاشتم تو دهنم و تند و تند مي خوردم
ميگفت شکمو... تو دوست شکمو مني
بعد شکلاتشو ميذاشت تو يه صندوقچه کوچولوي قشنگ
ميگفتم بخورش
مي گفت تموم ميشه
ميخوام تموم نشه براي هميشه بمونه
صندوقش پر از شکلات شده بود
هيچ کدومشو نمي خورد
من همشو خورده بودم
گفتم اگه يه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن يا کرما
اونوقت چيکار ميکني؟
گفت مواظبشون هستم
مي گفت مي خوام نگهشون دارم
تا موقعي که دوست هستيم
و من شکلاتمو ميذاشتم تو دهنمو ميگفتم:
نه...نه...نه...تا نه
دوستي که تا نداره
.
يک سال
دو سال
چهار سال
هفت سال
ده سال
بيست سالش شده
اون بزرگ شده
منم بزرگ شدم
من همه ي شکلاتامو خوردم
او همه ي شکلاتاشو نگه داشته
اون امده تا امشب خداحافظي کنه
ميخواد بره
بره اون دور دورا
ميگه ميرم
اما زود برميگردم
من که مي دونم ميره و بر نمي گرده
يادش رفت شکلات به من بده
من که يادم نرفته
يه شکلات گذاشتم کف دستش
گفت اين براي  خوردنه
يه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش
اينم آخرين شکلات براي صندوق کوچيکت
يادش رفته بود که صندوقي هم داره برا شکلاتاش
هر دوتارو خورد
خنديدم
ميدونستم دوستي من تا نداره
ميدونستم دوستي اون تا داره
مثل هميشه
خوب شد همه ي شکلاتامو خوردم
اما اون هيچــکدومـــشــو نخورده
حالا با يه صندوق
پر از شکلاتاي نخورده چيکار مي کنه؟

 

دل شکسته

 

اون چه قدر ساده ازم برید و رفت             وانمود کرد که منو ندید و رفت

همه گفتن اون ازت بی خبـره              به خـدا گریه هامو شنید و رفت

کم کم حس کردم براش تکراریم            یـه عـروسک جدید خریـد و رفت

اونی که قسم می خورد عاشقمه          جام گذاشت تنها و نا امید ورفت

یادشم نموند یه روز یه عاشقی            سـر بـه دیـوار غمـا کوبیـد و رفت

مثل لبخندی روی لبام شکفت             مثل اشکی از چشام چکید و رفت

قهرمـان سـرنوشت من یه روز                اومـد و حماسـه   آفـریـد   و   رفت

مثل گل بودم تا پژمردم اونم                     مثل یـه قنـاری پر کشید و رفت

مثل یـه غـریبه اومـد حـالمو              خیلی سرد وسرسری پرسید و رفت

خبـرش کردن که دارم می میرم             اومـد و جـون دادنم رو دیـد و رفت

مثل گنجشکی دلم رو جا گذاشت             زیـر این بـارونـای شـدید و رفت

قفس چشماشو وا کرد روی من                یهـو گنجشک دلـم پـرید و رفت

اون چقدر سـاده ازم برید و رفت                 وانمود کرد که منـو ندید و رفت

 

ببين كه چشم يه عاشق داره ستاره ميشماره

به انتظار چشمات هر شب داره ميباره

ميخواد كه فرياد بزنه كه دل چه بي قراره

نميتونه نميشه اخه عشق كه صدا نداره

 

خدایا!

 

خدایا ! دلم باز امشب گرفته
بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را
خدایا فقط با تو قسمت کنم

 

***

خدایا ! بیا پشت آن پنجره
که وا می شود رو به سوی دلم
بیا،پرده ها را کناری بزن
که نورت بتابد به روی دلم

 

***

خدایا! کمک کن به من
نردبانی بسازم
و با آن بیایم به شهر فرشته
همان شهر دوری که بر سردر آن
کسی اسم رمز شما را نوشته

 

***

خدایا! کمک کن
که پروانه شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش
مبادا بمیرد

 

***

خدایا! دلم را
که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگرچه شکسته
شبی می فرستم برایت

 

فاصله بين من وتوتا كجا دنباله داره ؟؟؟

 

توي يك ديوار سنگي دو تا پنجره اسيرن

دوتا خسته دو تا تنها يكيشون تو يكيشون من

ديوار از سنگ سياه  سنگ سردو سخت خارا

زده قفل بي صدايي به لباي خسته ي ما

نميتونيم كه بجنبيم زير سنگيني ديوار

همه ي عشق من و تو قصه هست قصه ديدار

هميشه فاصله بوده بين دستاي من و تو

با همين تلخي گذشته شبو روزاي من وتو

راه دوري بين ما نيست اما باز اينم زياده

تنها پيوند من و تو دست مهربونه باده

ما بايد اسير بمونيم زنده هستيم تا بميريم

واسه ما رهايي مرگه ما رها بشيم ميميريم

كاشكي اين ديوار خراب شه من و تو با هم بميريم

توي يه دنياي ديگه دستاي هم و بگيريم

شايد اونجا توي دلها درد بي زاري نباشه

ميون پنجره هاشون ديگه ديواري نباشه

 

 

وقتي خدا ارزويي را دلت نهاد بدان لياقت به ان رسيدن را در تو ديده است .

 

« فاصله بين من وتو»

قسم نخوركه روزگاربه كام ما دو تا نبود
به هركي عاشقه بگو غم كه يكي دوتا نبود
بگوتاوقتي زنده ام نگاه تو سهم منه
هرجاي دنياكه باشي دلم واست پرميزنه
به چشم من نگاه نكن دوباره گريه ت ميگيره
ساده بگم كه عشق من بايدتوقلبت بميره
فاصله بين من و تو از اينجا تا اسموناس
خيلي عزيزي واسه من امازمونه بي وفاس
براي اين در به دري تو بهترين گواهمي

دروغ نگو كه ميدونم

 

كاش كودك بودم تا بزرگترين شيطنت زندگيم نقاشي روي ديوار بود....

اي كاش كودك بودم تا از ته دل مي خنديدم نه اينكه مجبور باشم تبسم تلخي بر لب داشته باشم

اي كاش كودك بودم تا در اوج ناراحتي و درد با يك بوسه همه چيز را فراموش ميكردم...

 

من ازتجربه هاي تلخ اموختم كه هيچ  شاخه اي از هيچ ساقه اي جدا نيست و هيچ ساقه اي از هيچ

برگي راضي نيست. برگ از درخت دلخوره ... پاييز بهونه اي بيش نيست... پرنده هميشه بر درختي ثابت نيست اما تو بي حاصل به خاك ايمان اوردي. ميشه منو مثل يه قطره اشك از چشمات بندازي ولي من نميتونم جلوي اشكموكه از رفتن تو سرازير شده بگيرم

تو مقصر نيستي من خودم خواستم كنار ارزوهام بمونم..................

 

 

 

هرچه هستی باش ... اما فقط باش ..........

هرچه هستي باش اما ...... نه جزئ اينم ارزويم نيست هرچه هستي باش اما فقط باش ...........

 

مرا اينگونه باور كن : كمي تنها ... كمي بي كس ...... كمي از يادها رفته .....

خدا هم ترك ما گفته نميدانم مرا ايا گناهي هست ؟؟؟؟؟؟

 

من خيلي داغونم گلم ....تو ديگه داغونم نكن ...

من خيلي از تو بدترم ... تكيه به شونه هام نكن ...

برو كه وقته شه بري .... برو كه خيلي دلخورم....

برو .............برو .................... حتي تو رو دست خدا نمي سپارم !

با بي خياليت منو نسوزون .... حالا كه ميري نشو پشيمون ......

مگه نگفتي دوسم نداري ....

چرا نميري تنهام بذاري ؟؟؟؟؟؟؟

دلم با جمله هات اروم نميشه ......برو ديگه برو واسه هميشه ....

اگه ميگي واست فرقي نداره ...

چرا چشماي تو باروني ميشه ؟؟؟

دلم ميخواست بازم طاقت بيارم .... بازم هرچي كه شد به روت نيارم ....

ولي حالا كه حرف رفتن افتاد .... برو ديگه باهات كاري ندارم ...

برو كه وقته شه بري .... برو كه خيلي دلخورم ...

برو ............... برو...............حتي تو رو دست خدا نميسپارم !

با بي خياليت منو نسوزون ..... حالا كه ميري نشو پشيمون ....

مگه نگفتي دوسم نداري ....

چرا نميري تنهام بذاري؟؟؟؟؟؟؟

 

        گفتگو

من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم چه قدر تو ماهی
تو میگی اول راهی
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من می گم خیلی غریبم
تو میگی نده فریبم
من میگم خوابت رو دیدم
تو میگی دیگه بریدم .....

 

دچار يعني عاشق......................

و فكر كن كه چه تنهاست كه ماهي كوچك دچار درياي بي كران شود

 

                 می دونم زندگی پر از سواله می دونم

                                                                    رسیدن به تو خیاله می دونم

                       تو میگی یه روزی مال من میشی

                                                                      اما موندنت محاله می دونم

                        تو میگی شبا دعام می کنی

                                                              چشمه ی چشات زلاله می دونم

                        توی آسمون سرنوشت ما

                                                                       ماه کاملم هلاله می دونم

                        تو میگی پرنده شیم بریم هوا

                                                                  غصه ی ما دو تا باله می دونم

                       چشم من پر از غم نبودنت

                                                                       دل تو پر  از ملاله می دونم

                        طاقتم دیگه داره تموم میشه

                                                                     صبر تو رو به زواله می دونم

                    اون درخت سیب ارزوهامون

                                                                     پر میوه های کاله می دونم

  اره میری و نمی پرسی که اين  

                                                           دل عاشق در چه حاله می دونم

 

 

قسم به عشقمون قسم همش برات دلواپسم

قرارنبود اينجوري شه يه هو بشي همه كسم

راستي چي شد چه جوري شد اينجوري عاشقت شدم

شايد ميگم تقصيرتوست تاكم شه از جرم خودم

به ملاقات آمدم ببين كه دلسپرده داري

چگونه عمري از احساس عشق شدي فراري

نگاهم كن دلم را عاشقانه هديه كردم

تودريا باش ومن جويبار عشق ودرتوجاري

من از پروانه بودن ها من از ديوانه بودن ها

من از بازي يك سوزنده كه آتش زده بردامان پروانه نميترسم

من از هيچ بودن ها از عشق نداشتنها از بي كسي و خلوت انسانها ميترسم

 

روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو

 

همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم

 

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی

 

روزي مردي خواب عجيبي ديد. ديد که پيش فرشته هاست و به کارهاي آن ها نگاه مي کند. هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هايي را که توسط پيک ها از زمين مي رسند، باز مي کنند و آن ها را داخل جعبه مي گذارند.

مرد از فرشته اي پرسيد: شما چکار مي کنيد؟

فرشته در حالي که داشت نامه اي را باز مي کرد، گفت: اين جا بخش دريافت است و ما دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم.

مرد کمي جلوتر رفت. باز تعدادي از فرشتگان را ديد که کاغذهايي را داخل پاکت مي گذارند و آن ها را توسط پيک هايي به زمين مي فرستند.

مرد پرسيد: شماها چکار مي کنيد؟

يکي از فرشتگان با عجله گفت: اين جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت هاي خداوند را براي بندگان به زمين مي فرستيم.

مرد کمي جلوتر رفت و يک فرشته را ديد که بيکار نشسته است.

مرد با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيکاريد؟

فرشته جواب داد: اين جا بخش تصديق جواب است. مردمي که دعاهايشان مستجاب شده، بايد جواب بفرستند ولي فقط عده بسيار کمي جواب مي دهند.

مرد از فرشته پرسيد: مردم چگونه مي توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسيار ساده، فقط کافي است بگويند "خدايا شکر

 

گفتی اون حسی که من دارم تو هم داری؟

گفتم آره

گفتی هستی؟

گفتم هستم

گفتی من تا آخرش هستم ٬ تو تا هر جا خواستی باش

حالا

من دارم تا آخرش میرم...اما تو....

راستی الان کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کاش میشد سرنوشت را از سرنوشت.............

چندتا جمله كه خيلي دوسشون دارم شايد واسه شمام جالب باشه :

 *زندگي برگ بودن در مسير باد نيست! امتحان ريشه هاست

ريشه هم هرگز اسير باد نيست!زندگي چون پيچكي ست: انتهايش مي رسد پيش خدا ...

 

*عاشقي جرم قشنگيه ولي هميشه محكوم ميشيم ... جاي گله و گلايه نيست عاشقا تنها ميمونن تنهايي مرام عشقه! شب بود و شمع بودو من بودمو غم شب رفت و شمع سوخت و من موندم و غم مثل همیشه

 

دیگه زندگیم داره ته میگیره ....

               از دلم پیاده شو آخرشه.....

نه .بمون: شاید بازم جون بگیرم..

                            نه. برو: میخام که راحت بمیرم..........

نه. بشین: میخام که سر رو شونت بزارم.......

                      نه. پاشو که دیگه دوستت ندارم.........

 

*انسان هم می تونه دایره باشه  هم یه خط راست

انتخاب با خودته

تا ابد دور خودت بگردی

يا تا بی نهایت ادامه بدی

* خواستم زندگی کنم ......راهم را بستند

ستایش کردم ........گفتند خرافات است

عاشق شدم ........گفتند دروغ است

گریستم ........گفتند بهانه است

خندیدم ........گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم

*میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم*

*هرکی دلتو شکوند صداشو در نیار، یه روز دلش میشکنه و صداش در میاد!....

 

 *وقتي انسان به دنيا مياد در گوشش اذان ميگن...... وقتي هم از دنيا ميره واسش نماز ميخونن..........

چقدر زندگي و عشق بي ارزشه! فرصتي بين اذان و نماز .....

 

*بدترين درد اين نيست كه عشقت بميره! بدترين درد اين نست كه به اوني كه دوسش داري نرسي! بدترين درد اينه كه يكي بميره بعد بفهمي كه تو تموم دنياش بودي ...

 

*ميگن اگه كسيو دوست داشته باشي نميتوني تو چشاش زول بزني....نميتوني دوريشو تحمل كني...

نميتوني بهش بگي كه چقدر اونو ميخواي....نميتوني بهش بگي كه چقدر بهش نياز داري ....

نميتوني بهش بگي كه چقدر عاشقشي .................واسه همينه كه عاشقا ديوونه ميشن!!!

 

*هيچوقت به چشمات راز دلتو نگو...... چون راز نگه نميداره و گريه ميكنه!

 

 تا حالا كفشاتو ديدي؟؟؟ دوتا عاشق.. دوتا همراه .......كه بدون هم ميميرن ... باهم خاكي ميشن ..... بدون هم به زير بارون نميرن ......... كاش ادما هم يه ذره از كفشاشون ياد ميگرفتن ..............

 

*وقتي گريه كردم گفتن بچه اي .... وقتي خنديدم گفتتن ديوونه اي ..... وقتي جدي بودم گفتن مغروري ....

وقتي شوخي كردم گفتن سنگين باش .... وقتي حرف زدم گفتن پر حرفي ...... وقتي ساكت شدم گفتن

عاشقي ..... وقتي عاشق شدم گفتن گناهه .....

اگر دنياي ما دنياي سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است

اگر دنياي ما دنياي درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است

اگر عاشق شدن پس يك گناه است بدان دل عاشق شكستن صد گناه است

 

*اگه يه روز شاد بودي اروم بخند تا غم نا اميد نشه ............. و اگه يه روز ناراحت شدي اروم گريه كن تا شادي نا اميد نشه ....

 

*همه ي مداد رنگيا مشغول نقاشي كشيدن بودن به جز مداد سفيد ..... هيچكس به اون كار نميداد

همه ميگفتن:(تو به هيچ دردي نميخوري) يه شب كه مداد رنگيا تو سياهي كاغذ گم شدن مداد سفيد تا صبح كار كرد..... ماه كشيد...... اونقدر ستاره كشيد تا كوچيك و كوچيك تر شد...... صبح توي جعبه ي مداد رنگي جاي خالي اون با هيچ رنگي پر نشد ......

 

*خيلي سخته كه بغض داشته باشي اما نخواي كسي بفهمه...... خيلي سخته كه عزيزترين كست ازت بخواد كه فراموشش كني ........ خيلي سخته كه سالگرد اشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري .........

خيلي سخته روز تولدت همه بهت تبريك بگن جز اوني كه فكر ميكني به خاطرش زنده اي...........

خيلي سخته كه غرورتو به خاطر يه نفر بشكني بعد بفهمي كه دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتت نداره !!!!!!!!

خيلي سخته كه همه چيزو به خاطر يه نفر از دست بدي اما اون بگه ديگه نميخوامت ......

 

يادت مياد گريه هامو ريختم کنار پنجره    داد کشيدم تو رو خدا نامه بده ،يادت نره

يادت مياد خنديدي و گفتي حالا بزار برم   و تو رفت و من هنوز کنار در منتظرم

 

*يكي بود يكي نبود........ اونكه بود تو بودي........... اونكه تو قلب تو نبود من بودم ...........

يكي داشت يكي نداشت ....... اونكه داشت تو بودي .... اونكه جزء تو كسيو نداشت من بودم .....

يكي خواست يكي نخواست ... اونكه خواست تو بودي .... اونكه نخواست از تو جدا شه من بودم...........

 

*ميرم تا خواب ببينم كه شايد تورو تو خواب ببينم .... اگه تورو تو خواب ديدم فردا شب زودتر ميخوابم تاتورو بيشتر توخواب ببينم ...............واگه بدونم كه مردگان هم خواب ميبينن ميميرم تا تو رو هميشه ببينم!

 

*اسمون به ماه ميگه: عشق يعني چي ؟ ماه ميگه يعني بودن در اغوش تو ........

ماه ميگه تو بگو عشق يعني چي ؟ اسمون ميگه انتظار ديدن تو ....

 

*اگه شكستن دل و غرور صدا داشت عاشقا سكوت شبو ويران ميكردن ...........

 

*خورشيد اواره وار طلوع كرد .. ديواره وار انتظار كشيد ..... و معصومانه غروب كرد .......... وشايد ماه نداند كه جرا اسمان شب ماله اوست ..........

 

* چندتا دوسم داري ؟؟؟ هميشه وقتي يكي ازم ميپرسيد چقدر دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم ....... ولي وقتي ازم پرسيدي كه چقدر دوسم داري گفتم يكي ! ميدوني چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چون قويترين و بزرگترين چيزاي دنيا يكيه..... خدا يكيه....... زمين يكيه ..... اسمون يكيه ...... ماه و پدر و مادرم يكين ..... تو هم  يكي هستي و وسعت عشق من به تو يكيه پس اينو بدون از الان تا هميشه يكي دوستتتتتتتتتتتت دارم !!!

 

یه روز بهم گفت می خوام باهات دوست بشم...

   بهش لبخند زدم و گفتم:آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام 

یه روز دیگه بهم گفت:می خوام تا ابد باهات بمونم آخه می دونی خیلی تنهام

 بهش لبخند زدم و گفتم:آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام

یه روز دیگه بهم گفت:می خوام برم یه جای دور یه جایی که هیچ مزاحمی نباشه وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام

 بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام

یه روز تو نامه برام نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم آخه می دونی من اینجا خیلی تنهام

 براش یه لیخند کشیدم و زیرش نوشتم: آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام

یه روز دیگه تو نامه برام نوشت:من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام......براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم:آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام

 

 حالا دیگه اون تنها نیست و از این بابت خوشحالم و چیزی که بیشتر از اون خوشحالم می کنه اینکه هنوز نمی دونه من خیلی خیلی تنهام  .

 

واقعيت؟؟؟؟؟

چاقو.......... رگ ........ وسوسه زدن.....

براي كسايي كه اومدن و رفتن.... براي كسايي كه نيومده رفتن........ براي كسايي كه اومدن ولي اي كاش نميومدن......... براي كسايي كه نيومدن ولي كاش ميومدن..........

چاقو.... رگ............... وسوسه زدن.....

براي كسايي كه دوسم داشتن ولي كاش نداشتن .... براي كسايي كه دوسم نداشتنو ولي اي كاش داشتن..... براي كسايي كه دوست داشتمو ولي اي كاش نداشتم... و براي كسايي كه دوست نداشتمو اي كاش داشتم.....

چاقو.. رگ.... وسوسه زدن.........

براي كارايي كه كردم و اي كاش نميكردم..... براي كارايي كه نكردم و كاش ميكردم ...... براي كارايي كه كردنو اي كاش نميكردن.. براي كارايي كه نكردنو اي كاش ميكردن..........

كاش همه ي كاش ها كاش نميشد........... گذشته غمگين!حال بي معني! اينده بي وفا!

چاقو..... رگ....... وسوسه زدن.....

ولي نه تو هنوز هستي ميتونم براي تو وبه خاطر تو زنده بمونم ولي نه توهم مثل همه دروغي..........

چاقو .......... رگ.......... وسوسه زدن.............

ميزنم............................

قطعه شعراي عاشقانه 2

  
  • * فكر نكن مسافري و من فقط راه عبورم / تكيه كن به من عزيزم من همون سنگ صبورم........
  • * روزي سپري شد به اميدي كه شب ايد / شب امدو ديدم به دلم تاب و تب امد / اي دوست دعا كن من بيچاره مبادا / در حسرت ديدار تو جانم به لب ايد!
  • * عهد كردم كه بدهكار نباشم به كسي / وايييييييييييييييي از محبت كه بدهكارم كرد...........
  • * خداحفظي براي تو چه اسان بود/ قلب من از اين واژه لرزان بود / خداحافظي براب تو فقط رفتن بود / براي من رفتن جان از بدن بود / سكوتم را به ياران هديه كردم / تمام شب به يادت گريه كردم / نبودم در فراقشانه هايت / به هر ديوار سردي تكيه كردم ................
  • * كو طبيبي كه بشكافت قلب مرا / تا ببيند من نبردم عشق تو كشت مرا .......
  • * گريه در چشم من طوفان غم دارد / ولي خنده بر لب دارم تا كس نداند راز مرا ؟؟؟
  •  ديگه اون ماله تو نيست رفته ...
  • واسش اشكاتو نريز بسه ...
  •  ديگه دوست نداره اونكه ...
  • دلش واسه ی تو نیست ...

 

قطعه شعراي عاشقانه 1

  • * تا ابي عشق پر گشودن زيباست / هر لحظه به جان سرودن زيباست / منظورم از اين ترانه ميداي چيست؟؟؟ / يعني هميشه با تو بودن زيباست...........
  • * من دل با كسي به جز تو اسان ندهم / چيزي را كه گران خريدم ارزان ندهم / صد چان بدهم به ارزوي دل خويش / وان دل كه تو را خواست به صد جان ندهم.........
  • * قسم خوردم هميشه با تو باشم / در اين دنيا فقط ماله تو باشم / اگر ماندي در اين دنياي عاشق / من هم به خاطر تو زنده باشم ..............
  • * خوشت بياد خوشت نياد / اشك غم از چشات بياد / اون سره دنيا كه بري / اين دل من باهات مياد!
  • * پشت پا خوردم زهركس كه گفت يار منه / چون كه ديدم شب و روز در پي ازاره منه / هر كه دستي زمحبت حلقه كرد بر گردنم/ ديدم اين دست محبت حلقه ي داره منه
  • * كاش هرگز در محبت شك نبود/ تك سوار مهرباني تك نبود / كاش بر لوحي كه بر جان دل است / واژه تلخ خيانت حك نبود!
  • * از غت اشك نريزم  تو بگو پس چه كنم / اتش سينه ي خود را با چه خاموش كنم / مطمئن باش كه مهرت نرود از دل من / مگر ان روز كه در خاك شود منزل من ............!
  • * زندگي با همين غم ها خوش است / با همين بيش و همين كم ها خوش است / زندگي كرديم و شاكي نيستيم / بر زمين خورديم و خاكي نيستيم !!
  • * يكي بود يكي نبود زير اين سقف كبود / يه غريب اشنا دل و جونم رو ربود / اين جوري نگام نكن گل ياس مهربون / اون غريبه خودتي هميشه پيشم بمون.............
  • * زندگي مثل يه جاده ست منو تو مسافراشيم / قدر لحظه هارو بدونيم نكنه فردا نباشيم!
  • * در زندگي هرگز مشو مديون احساس كسي / تا نباشد رايگان عمرت گروگان كسي...........
* گلم رفتو گلستانم خزان شد / گل سرخم نصيب ديگران شد

جملات عاشقانه 2

*انسان هم می تونه دایره باشه  هم یه خط راست

انتخاب با خودته

تا ابد دور خودت بگردی

يا تا بی نهایت ادامه بدی

* خواستم زندگی کنم ......راهم را بستند

ستایش کردم ........گفتند خرافات است

عاشق شدم ........گفتند دروغ است

گریستم ........گفتند بهانه است

خندیدم ........گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم

*میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم*

*هرکی دلتو شکوند صداشو در نیار، یه روز دلش میشکنه و صداش در میاد!....