قطعه شعراي عاشقانه 2
- * فكر نكن مسافري و من فقط راه عبورم / تكيه كن به من عزيزم من همون سنگ صبورم........
- * روزي سپري شد به اميدي كه شب ايد / شب امدو ديدم به دلم تاب و تب امد / اي دوست دعا كن من بيچاره مبادا / در حسرت ديدار تو جانم به لب ايد!
- * عهد كردم كه بدهكار نباشم به كسي / وايييييييييييييييي از محبت كه بدهكارم كرد...........
- * خداحفظي براي تو چه اسان بود/ قلب من از اين واژه لرزان بود / خداحافظي براب تو فقط رفتن بود / براي من رفتن جان از بدن بود / سكوتم را به ياران هديه كردم / تمام شب به يادت گريه كردم / نبودم در فراقشانه هايت / به هر ديوار سردي تكيه كردم ................
- * كو طبيبي كه بشكافت قلب مرا / تا ببيند من نبردم عشق تو كشت مرا .......
- * گريه در چشم من طوفان غم دارد / ولي خنده بر لب دارم تا كس نداند راز مرا ؟؟؟
- ديگه اون ماله تو نيست رفته ...
- واسش اشكاتو نريز بسه ...
- ديگه دوست نداره اونكه ...
- دلش واسه ی تو نیست ...
+ نوشته شده در جمعه یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت 9:58 توسط سنگ صبور
|