هرچه هستی باش ... اما فقط باش ..........
هرچه هستي باش اما ...... نه جزئ اينم ارزويم نيست هرچه هستي باش اما فقط باش ...........
مرا اينگونه باور كن : كمي تنها ... كمي بي كس ...... كمي از يادها رفته .....
خدا هم ترك ما گفته نميدانم مرا ايا گناهي هست ؟؟؟؟؟؟
من خيلي داغونم گلم ....تو ديگه داغونم نكن ...
من خيلي از تو بدترم ... تكيه به شونه هام نكن ...
برو كه وقته شه بري .... برو كه خيلي دلخورم....
برو .............برو .................... حتي تو رو دست خدا نمي سپارم !
با بي خياليت منو نسوزون .... حالا كه ميري نشو پشيمون ......
مگه نگفتي دوسم نداري ....
چرا نميري تنهام بذاري ؟؟؟؟؟؟؟
دلم با جمله هات اروم نميشه ......برو ديگه برو واسه هميشه ....
اگه ميگي واست فرقي نداره ...
چرا چشماي تو باروني ميشه ؟؟؟
دلم ميخواست بازم طاقت بيارم .... بازم هرچي كه شد به روت نيارم ....
ولي حالا كه حرف رفتن افتاد .... برو ديگه باهات كاري ندارم ...
برو كه وقته شه بري .... برو كه خيلي دلخورم ...
برو ............... برو...............حتي تو رو دست خدا نميسپارم !
با بي خياليت منو نسوزون ..... حالا كه ميري نشو پشيمون ....
مگه نگفتي دوسم نداري ....
چرا نميري تنهام بذاري؟؟؟؟؟؟؟
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم چه قدر تو ماهی
تو میگی اول راهی
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من می گم خیلی غریبم
تو میگی نده فریبم
من میگم خوابت رو دیدم
تو میگی دیگه بریدم .....
دچار يعني عاشق......................
و فكر كن كه چه تنهاست كه ماهي كوچك دچار درياي بي كران شود
می دونم زندگی پر از سواله می دونم
رسیدن به تو خیاله می دونم
تو میگی یه روزی مال من میشی
اما موندنت محاله می دونم
تو میگی شبا دعام می کنی
چشمه ی چشات زلاله می دونم
توی آسمون سرنوشت ما
ماه کاملم هلاله می دونم
تو میگی پرنده شیم بریم هوا
غصه ی ما دو تا باله می دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله می دونم
طاقتم دیگه داره تموم میشه
صبر تو رو به زواله می دونم
اون درخت سیب ارزوهامون
پر میوه های کاله می دونم
اره میری و نمی پرسی که اين
دل عاشق در چه حاله می دونم
قسم به عشقمون قسم همش برات دلواپسم
قرارنبود اينجوري شه يه هو بشي همه كسم
راستي چي شد چه جوري شد اينجوري عاشقت شدم
شايد ميگم تقصيرتوست تاكم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببين كه دلسپرده داري
چگونه عمري از احساس عشق شدي فراري
نگاهم كن دلم را عاشقانه هديه كردم
تودريا باش ومن جويبار عشق ودرتوجاري
من از پروانه بودن ها من از ديوانه بودن ها
من از بازي يك سوزنده كه آتش زده بردامان پروانه نميترسم
من از هيچ بودن ها از عشق نداشتنها از بي كسي و خلوت انسانها ميترسم
روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو
همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
روزي مردي خواب عجيبي ديد. ديد که پيش فرشته هاست و به کارهاي آن ها نگاه مي کند. هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هايي را که توسط پيک ها از زمين مي رسند، باز مي کنند و آن ها را داخل جعبه مي گذارند.
مرد از فرشته اي پرسيد: شما چکار مي کنيد؟
فرشته در حالي که داشت نامه اي را باز مي کرد، گفت: اين جا بخش دريافت است و ما دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم.
مرد کمي جلوتر رفت. باز تعدادي از فرشتگان را ديد که کاغذهايي را داخل پاکت مي گذارند و آن ها را توسط پيک هايي به زمين مي فرستند.
مرد پرسيد: شماها چکار مي کنيد؟
يکي از فرشتگان با عجله گفت: اين جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت هاي خداوند را براي بندگان به زمين مي فرستيم.
مرد کمي جلوتر رفت و يک فرشته را ديد که بيکار نشسته است.
مرد با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيکاريد؟
فرشته جواب داد: اين جا بخش تصديق جواب است. مردمي که دعاهايشان مستجاب شده، بايد جواب بفرستند ولي فقط عده بسيار کمي جواب مي دهند.
مرد از فرشته پرسيد: مردم چگونه مي توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسيار ساده، فقط کافي است بگويند "خدايا شکر
گفتی اون حسی که من دارم تو هم داری؟
گفتم آره
گفتی هستی؟
گفتم هستم
گفتی من تا آخرش هستم ٬ تو تا هر جا خواستی باش
حالا
من دارم تا آخرش میرم...اما تو....
راستی الان کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟