به نام زندگی هرگز مگو هرگز!!!
خیالت به سرم میزنه گریم میگیره
آروم آروم دل تنگم داره بی تو میمیره
.
مینویسم شاید چشمات با
خوندن این نوشته ها
منو بفهمن!
مینویسم چون دستام
از زبونم شجاع ترن!
مینویسم چون قلبم
کسی رو نداره!
مینویسم چون تنهام
میخوام بخونی...!
من مینویسم و تو بخون...!
اگه یه روزی گذرت افتاد اینجا
فقط خودت بخون
چرا تموم شعرام از رفتن تو میگن؟
اون روزتموم گل ها اومدنت رو دیدن
تو ساده و بی ریا رسیدی از ستاره
اومدی تو دست من دیدم دنیا بهاره
با اون نگاه پرعشق تو قلب من نشستی
اومدی ازستاره بت غم رو شکستی
اما نموندی خیلی میون دستای من
شاید آدمای دنیا تورو ازم گرفتن
حالا فقط یه دفتر مونده کنارطاقچه
با رفتنت پژمردن همه گلای باغچه
حالا همون ستاره که توروبه من هدیه داد
سوخته و خاکسترش رفته تو آغوش باد
حالا دیگه آسمون ستاره ای نداره
وقتی رفتی فهمیدم دنیا چه بی بهاره
دیگه کوچه ها تورو یادم نمیارن تو بارون
دیگه رد اشکام نمی مونه رو خیسیه خیابون
دیگه چشام تا خود صبح گریه نمیکنن برات
دیگه نگاهه خسته ام جا نمی مونه رو چشات
دیگه نمیخوام بمیرم روزی هزار دفعه واست
دیگه معنی نداره واسه من جدایی و دوری ازت
دیگه رد پات رو نمی گیرم تا برسم به عشق تو
دیگه خسته شدم از طعنه هات بسه برو